تاریخچه آنفلوآنزا بسیار وحشتناک است. در سال 1918 میلادی شیوع آنفلوآنزا ماهها مردم جهان را گرفتار ساخت و جان دستکم 50 میلیون نفر را گرفت که این میزان مرگ و میر بیش از مرگ و میرهای ناشی از سایر بیماریها بود که در یک بازه زمانی کوتاه مدت به ثبت میرسید.
ویروسها و باکتریهایی که اغلب برای یک گونه زیستی، کشنده و مرگبار هستند میتوانند به سرعت برای آلوده کردن گونههای دیگر تکامل یافته و آنها را نیز بیمار کنند.
از جمله امراض مهلک و مشترک بین انسان و حیوانات که اخیرا به مرحله همهگیری جهانی رسید، آنفلوآنزای خوکی بود. آنفلوآنزای خوکی آخرین نمونه از بیماریهای مرگباری است که ویروس آن از دام به انسان و بالعکس سرایت میکند.
مزارع و فروشگاهها میتوانند منشاء عفونتهای مشترک انسانی و حیوانی باشند زیرا در این محیط ها شرایط ترکیب و اختلاط میکروبها فراهم میشود و آنها فرصت مییابند با هم به تبادل ژنهایشان پرداخته و آماده برای از بین بردن میزبان قبلی خود مثلا انسانها شوند. این بیماریها که از حیوانات به انسان منتقل میشوند «زئونوز» نام دارند.
در حال حاضر حدود 30 بیماری مشترک بین انسان و حیوان وجود دارد که میتوانند تنها از طریق تماس مستقیم منتقل شوند ضمن اینکه بیش از 40 بیماری نیز بر اثر گزیدن یا گاز گرفتن به انسانها منتقل میشوند. اما انگلهای ناقل بیماری در انتخاب میزبان خود مشکلپسند نیستند. از طرفی بیماریهای انسانی نیز میتوانند جمعیت حیوانات را به واسطه فعالیتهای اکوتوریسم با نابودی مواجه کنند.
به گزارش ایسنا به نقل از لایوساینس، 10 نمونه از مهلکترین بیماریهای مشترک بین انسان و حیوانات عبارتند از:
1- آنفلوآنزا
شیوع آنفلوآنزای خوکی در برخی کشورها در حال حاضر و در مقایسه با شیوع گسترده و تاریخی آن در گذشته چندان بحرانی نیست اما با توجه به اینکه افراد زیادی بر روی کره زمین زندگی میکنند و تعداد بسیاری از آنها در شهرها ازدحام دارند و بیشتر آنها نیز در حال سفر هستند در نتیجه قابلیت همهگیری این بیماری از دید متخصصان سلامت کاهش نیافته است.
تاریخچه آنفلوآنزا بسیار وحشتناک است. در سال 1918 میلادی شیوع آنفلوآنزا ماهها مردم جهان را گرفتار ساخت و جان دستکم 50 میلیون نفر را گرفت که این میزان مرگ و میر بیش از مرگ و میرهای ناشی از سایر بیماریها بود که در یک بازه زمانی کوتاه مدت به ثبت میرسید.
در آن سال یک پنجم جمعیت جهان و بیش از 25 درصد از جمعیت آمریکا به این بیماری مهلک مبتلا شدند. ویروس آنفلوآنزایی که در آن سال در آمریکا همهگیر شد برخلاف دیگر نسخههای ویروس آنفلوآنزا که افراد مسن، کودکان و اشخاصی مبتلا به ضعف سیستم ایمنی را از بین میبردند به جان افراد جوان و بالغ افتاد به طوری که طی یک سال، میانگین طول عمر در آمریکا 12 سال کاهش یافت.
امروزه دولتها بیش از گذشته به صورت علمی و استراتژیک محیای مقابله با همهگیری آنفلوآنزا هستند. هرچند تاکنون واکسن موثری برای مقابله با آنفلوآنزای خوکی ساخته نشده و یا دستکم ماهها طول میکشد تا واکسنی برای نسخههای جدید این بیماری کشف شود.
2- طاعون
در قرن 14 میلادی هیچ چیز به اندازه مرگ سیاه یا همان بیماری مرگبار طاعون، بشر را هلاک نکرد و این بیماری مهلک با تاثیر مطلق جهانی خود، بسیاری از ملتها را به زانو درآورد. به دنبال شیوع این بیماری اجساد قربانیان از اروپا تا مصر و آسیا در کف خیابانها ردیف شدند. در بدو شیوع طاعون، حدود 360 میلیون نفر در جهان مبتلا شده و حدود 75 میلیون نفر در مدت زمان بسیار کوتاهی جان باختند. مرگ و میر ناشی از طاعون در آن زمان بحث روز و به شدت دردآور بود.
طاعون یک بیماری باکتریایی است که عامل اصلی آن باکتری «یرسینیا پستیس» است. این باکتری توسط موش یا حتی گربهها منتقل میشود اما پس از انتقال میان انسانها بسیار مرگبار میشود که شیوع طاعون در سال 1300 میلادی (قرن 13 میلادی) نمونهای از آن بود. علائم این بیماری عبارتند از تب، لرز، ضعف عمومی و تورم و درد غدد لنفاوی و این بیماری حتی امروزه نیز در صورت عدم درمان منجر به مرگ میشود.
شیوع طاعون در قرن چهاردهم میلادی به دنبال ظهور این باکتری نادر در بیابان «گبی» در آسیا رخ داد. این باکتری در سال 1320 میلادی پس از ظهور دوباره از طریق کالاهای تجاری در مسیر چین به سایر نقاط آسیا برده شد و در نهایت در سال 1347 میلادی سر از ایتالیا درآورده و بعدا به روسیه منتقل شد.
قرنها طول کشید تا برخی کشورها توانستند بر ضربه جهانی ناشی از شیوع طاعون فایق آیند.
3- بیماریهای ناشی از گزیدگی یا گازگرفتگی جانوران
شماری از بیماریهای مشترک بین انسان و دام که رو به افزایش نیز هستند بر اثر گزیدن یا گازگرفتگی حیوانات رخ میدهند و سالانه صدها هزار قربانی میگیرند. در این میان حشرات پیشگام هستند به طوری که مالاریا، سالانه 350 میلیون نفر یا حتی بیشتر را در سراسر جهان مبتلا کرده و منجر به مرگ بیش از یک میلیون نفر میشود. بسیاری از این قربانیان کودکان جنوب صحرای آفریقا هستند. تب ناشی از پشه مالاریا سالانه حدود 50 میلیون نفر را مبتلا میکند و در این میان 500 هزار نفر از مبتلایان بستری میشوند که 2.5 درصد آنها جان خود را از دست میدهند. این معضل به دنبال شیوع بیماریهای ناشی از حشرات، خطرناکتر و مرگبارتر شده و دامنه شیوع آن به قاره آمریکا نیز کشیده شده است. دانشمندان معتقدند گرم شدن زمین نیز شرایط را بیش از پیش بدتر خواهد کرد.
علاوه بر این، با در نظر گرفتن بیماریهای ناشی از تماس با حیوانات به ویژه حیوانات خانگی، بیماری هاری سالانه جان 55 هزار نفر را در سراسر جهان به ویژه در آسیا و آفریقا میگیرد. بسیاری از این مرگ و میرها به دنبال گزیده شدن افراد توسط سگهای خانگی رخ میدهند اگرچه سایر حیوانات وحشی نیز میتوانند ناقل بیماری هاری باشند.
بر اساس یک آمار، تنها در مکزیک و آرژانتین 16 میلیون نفر یا حتی بیشتر به بیماری شاگاس (تریپانوزومیازیس) مبتلا شدهاند که این بیماری کشنده از طریق مدفوع حشرهای خون آشام با نام «تریاتومین» که از خانواده ساسها است منتقل میشود. میکروب این بیماری معمولا از طریق سگها و حتی جوجههایی که در خانه نگهداری میشوند منتقل شده و باعث تماس این حشره با انسانها میشود.
البته برای ابتلا به برخی از این بیماریهای مرگبار لزوما نباید مورد گزش حشرات یا حیوانات قرار بگیرید چرا که به عنوان مثال ویروس کشنده «هانتا» که توسط موشهای سفید منتقل میشود، تنها بر اثر استنشاق گرد و خاکهای ناشی از حرکت موشها انسان را آلوده میکند. علائم ابتلا به این ویروس عبارتند از کماشتهایی، تب، استفراغ و درد عضلانی که اینها تنها علائم مرحله اول این بیماری هستند. بله درست است این فاز اول بیماری است چون درست زمانی که حس کردید رو به بهبود هستید، تازه فاز دوم بیماری شروع شده و شما احساس خشکی گردن، یک تب دوباره، گیجی و ضعف در حرکت خواهید کرد. اکثر افراد از این بیماری بهبود مییابند با این حال حدود یک درصد نیز جان خود را از دست میدهند.
4- ایدز
ویروس HIV که منجر به مرگ میشود از شامپانزهها و سایر میمونسانان نشات گرفته و به نظر میرسد که نخستین مورد از ابتلای انسان به آن به یک قرن پیش باز میگردد. این ویروس سیستم ایمنی بدن را از کار میاندازد و دروازههای بدن را به سوی ابتلا به بیماریهای کشنده و انواع سرطان باز میکند. به عنوان مثال بیماری سل سالانه جان نزدیک به 250 هزار نفر از افراد مبتلا به ایذر را میگیرد.
تا پایان سال 2007 میلادی، برآوردها حاکی از ابتلای 33 میلیون نفر به ویروس HIV بوده است که از این رقم تنها 2.7 میلیون مورد شامل موارد جدید ابتلا در سال 2007 میلادی میشود. از این میان دو میلیون نفر جان خود را از دست دادهاند که 270 هزار مورد از مرگ و میرها را سالانه کودکان تشکیل میدهند. ضمن اینکه دو سوم مبتلایان به ویروس ایذر را ساکنان صحرای آفریقا تشکیل میدهند. محققان اخیرا دریافتهاند که ویروس ایدز از سال 1969 میلادی یعنی بسیار پیشتر از آنچه تصور میشد در ایالات متحده آمریکا وجود داشته است.
5- انگل جنونآور توکسوپلاسما
انگل عجیب «توکسوپلاسماگوندی»، مغز بیش از نیمی از مردم جهان از جمله 50 میلیون نفر را به تنهایی در آمریکا آلوده کرده است. این انگل خطر ابتلا به نوعی اختلال موسوم به «نوروتیسیزم» را افزایش داده و ممکن است سبب بروز شیزوفرنی شود.
میزبانان اصلی این بیماری، گربههای خانگی هستند که در آنها ویروس این بیماری تکثیر مییابد. گربههای ولگرد بیشتر در معرض خطر ابتلا به این ویروس هستند و این بیماری را از طریق مدفوع به انسان منتقل میکنند. این میکروب همچنین در بدن بسیاری دیگر از پستانداران نیز مشاهده میشود.
علایم اولیه ابتلا به این بیماری در انسان مانند علائم آنفلوآنزا است اما این میکروب هرگز در بدن انسان از بین نمیرود. نتایج یک مطالعه نشان میدهد در کشورهایی که میکروب «توکسوپلاسماگوندی» در آنها شایع است، درصد ابتلا به بیماری «نوروتیسیزم» نیز بالا است.
6- بیماری خراش گربه (زخم معده)
منشا این بیماری نوعی باکتری موسوم به «هلیکوباکترپیلوری» است که به بدن ببرها، یوزپلنگها و شیرها سرایت کرده و تا امروز در بدن گربهسانان بزرگ جثه باقی مانده است و اکنون معده انسان میزبان این باکتری شده است.
7- ابولا
عفونت ابولا یک بیماری همهگیر در میان گوریلها و شامپانزههای آفریقای مرکزی است و ممکن است از طریق خوردن حیوانات مبتلا به این بیماری نیز به انسان منتقل شده باشد. این بیماری اکنون به دنبال تماس با خون یا ترشحات بدن فرد ناقل بیماری به سایر افراد منتقل میشود. بیماری ابولا از سال 1970 میلادی تاکنون و طی چند مرحله اپیدمی، چند صد نفر را قربانی کرده است.
علائم دردناک این بیماری شامل بروز ناگهانی تب، ضعف شدید، درد عضلانی، سردرد و گلودرد همراه با استفراغ، اسهال، تحریک پوستی، نارسایی کلیوی و کبدی و در برخی موارد خونریزی داخلی و خارجی هستند. این بیماری بسته به شدت آن در حدود 25 تا 90 درصد از موارد منجر به مرگ میشود.
محققان براین باورند که میکروب بیماری ابولا ممکن است توسط خفاشها حمل شده و ادامه حیات دهد چرا که خفاشها در صورت ابتلا به آن نمیمیرند.
8- فلج اطفال، سیاه زخم
اگر چه مطالعه جانوران میتواند دشوار باشد اما محققان احتمال میدهند شامپانزههای پارک ملی «گابی» در تانزانیا از طریق انسان مبتلا به بیماری فلج اطفال شدهاند. گوریلها و شامپانزههای غرب آفریقا نیز بر اثر شیوع سیاه زخم جان باختند. احتمال اینکه منشاء این بیماری فعالیتهای گلهداری و دامپروری توسط انسانها باشد نیز میرود اما «فابیان لیندرتز»، متخصص بیماریهای واگیردار حیات وحش معتقد است احتمالا این بیماری به دنبال وجود طبیعی ویروس سیاه زخم در جنگلها رخ داده باشد.
9- ویروسهای انسانی قاتل شامپانزهها
فعالیتهای اکوتوریسم شیوع بیماریهای تنفسی را در میان شامپانزههای آفریقایی تشدید میکند. دو ویروس انسانی «سینسیشیال تنفسی» (HRSV) و ویروس «متا پنومو» (HMPV)، نوزادان و کودکان را در کشورهای در حال توسعه از بین میبرند. تقریبا تمام مردم در تماس با این میکروبها هستند اگر چه پادتنهای طبیعی برای مقابله با آنها ساخته شده اما نخستین شواهد علمی تایید شده از انتقال این بیماری از انسان به میمونسانان بزرگ جثه نشان داده است که این ویروس در خلال سالهای 1999 تا 2006 میلادی جمعیت قابل توجهی از شامپانزهها را در غرب آفریقا مبتلا و تلف کرده است.
10- شپش گوریلها
انسانها حدود سه میلیون سال پیش شپش را از گوریلها گرفتند. انسان تنها پستانداری است که به هر دو نوع شپش سر و اندام تولیدمثلی مبتلا میشود در حالی که گوریلها تنها به شپش سر مبتلا میشوند.
تاریخچه آنفلوآنزا بسیار وحشتناک است. در سال 1918 میلادی شیوع آنفلوآنزا ماهها مردم جهان را گرفتار ساخت و جان دستکم 50 میلیون نفر را گرفت که این میزان مرگ و میر بیش از مرگ و میرهای ناشی از سایر بیماریها بود که در یک بازه زمانی کوتاه مدت به ثبت میرسید.
ویروسها و باکتریهایی که اغلب برای یک گونه زیستی، کشنده و مرگبار هستند میتوانند به سرعت برای آلوده کردن گونههای دیگر تکامل یافته و آنها را نیز بیمار کنند.
از جمله امراض مهلک و مشترک بین انسان و حیوانات که اخیرا به مرحله همهگیری جهانی رسید، آنفلوآنزای خوکی بود. آنفلوآنزای خوکی آخرین نمونه از بیماریهای مرگباری است که ویروس آن از دام به انسان و بالعکس سرایت میکند.
مزارع و فروشگاهها میتوانند منشاء عفونتهای مشترک انسانی و حیوانی باشند زیرا در این محیط ها شرایط ترکیب و اختلاط میکروبها فراهم میشود و آنها فرصت مییابند با هم به تبادل ژنهایشان پرداخته و آماده برای از بین بردن میزبان قبلی خود مثلا انسانها شوند. این بیماریها که از حیوانات به انسان منتقل میشوند «زئونوز» نام دارند.
در حال حاضر حدود 30 بیماری مشترک بین انسان و حیوان وجود دارد که میتوانند تنها از طریق تماس مستقیم منتقل شوند ضمن اینکه بیش از 40 بیماری نیز بر اثر گزیدن یا گاز گرفتن به انسانها منتقل میشوند. اما انگلهای ناقل بیماری در انتخاب میزبان خود مشکلپسند نیستند. از طرفی بیماریهای انسانی نیز میتوانند جمعیت حیوانات را به واسطه فعالیتهای اکوتوریسم با نابودی مواجه کنند.
به گزارش ایسنا به نقل از لایوساینس، 10 نمونه از مهلکترین بیماریهای مشترک بین انسان و حیوانات عبارتند از:
1- آنفلوآنزا
شیوع آنفلوآنزای خوکی در برخی کشورها در حال حاضر و در مقایسه با شیوع گسترده و تاریخی آن در گذشته چندان بحرانی نیست اما با توجه به اینکه افراد زیادی بر روی کره زمین زندگی میکنند و تعداد بسیاری از آنها در شهرها ازدحام دارند و بیشتر آنها نیز در حال سفر هستند در نتیجه قابلیت همهگیری این بیماری از دید متخصصان سلامت کاهش نیافته است.
تاریخچه آنفلوآنزا بسیار وحشتناک است. در سال 1918 میلادی شیوع آنفلوآنزا ماهها مردم جهان را گرفتار ساخت و جان دستکم 50 میلیون نفر را گرفت که این میزان مرگ و میر بیش از مرگ و میرهای ناشی از سایر بیماریها بود که در یک بازه زمانی کوتاه مدت به ثبت میرسید.
در آن سال یک پنجم جمعیت جهان و بیش از 25 درصد از جمعیت آمریکا به این بیماری مهلک مبتلا شدند. ویروس آنفلوآنزایی که در آن سال در آمریکا همهگیر شد برخلاف دیگر نسخههای ویروس آنفلوآنزا که افراد مسن، کودکان و اشخاصی مبتلا به ضعف سیستم ایمنی را از بین میبردند به جان افراد جوان و بالغ افتاد به طوری که طی یک سال، میانگین طول عمر در آمریکا 12 سال کاهش یافت.
امروزه دولتها بیش از گذشته به صورت علمی و استراتژیک محیای مقابله با همهگیری آنفلوآنزا هستند. هرچند تاکنون واکسن موثری برای مقابله با آنفلوآنزای خوکی ساخته نشده و یا دستکم ماهها طول میکشد تا واکسنی برای نسخههای جدید این بیماری کشف شود.
2- طاعون
در قرن 14 میلادی هیچ چیز به اندازه مرگ سیاه یا همان بیماری مرگبار طاعون، بشر را هلاک نکرد و این بیماری مهلک با تاثیر مطلق جهانی خود، بسیاری از ملتها را به زانو درآورد. به دنبال شیوع این بیماری اجساد قربانیان از اروپا تا مصر و آسیا در کف خیابانها ردیف شدند. در بدو شیوع طاعون، حدود 360 میلیون نفر در جهان مبتلا شده و حدود 75 میلیون نفر در مدت زمان بسیار کوتاهی جان باختند. مرگ و میر ناشی از طاعون در آن زمان بحث روز و به شدت دردآور بود.
طاعون یک بیماری باکتریایی است که عامل اصلی آن باکتری «یرسینیا پستیس» است. این باکتری توسط موش یا حتی گربهها منتقل میشود اما پس از انتقال میان انسانها بسیار مرگبار میشود که شیوع طاعون در سال 1300 میلادی (قرن 13 میلادی) نمونهای از آن بود. علائم این بیماری عبارتند از تب، لرز، ضعف عمومی و تورم و درد غدد لنفاوی و این بیماری حتی امروزه نیز در صورت عدم درمان منجر به مرگ میشود.
شیوع طاعون در قرن چهاردهم میلادی به دنبال ظهور این باکتری نادر در بیابان «گبی» در آسیا رخ داد. این باکتری در سال 1320 میلادی پس از ظهور دوباره از طریق کالاهای تجاری در مسیر چین به سایر نقاط آسیا برده شد و در نهایت در سال 1347 میلادی سر از ایتالیا درآورده و بعدا به روسیه منتقل شد.
قرنها طول کشید تا برخی کشورها توانستند بر ضربه جهانی ناشی از شیوع طاعون فایق آیند.
3- بیماریهای ناشی از گزیدگی یا گازگرفتگی جانوران
شماری از بیماریهای مشترک بین انسان و دام که رو به افزایش نیز هستند بر اثر گزیدن یا گازگرفتگی حیوانات رخ میدهند و سالانه صدها هزار قربانی میگیرند. در این میان حشرات پیشگام هستند به طوری که مالاریا، سالانه 350 میلیون نفر یا حتی بیشتر را در سراسر جهان مبتلا کرده و منجر به مرگ بیش از یک میلیون نفر میشود. بسیاری از این قربانیان کودکان جنوب صحرای آفریقا هستند. تب ناشی از پشه مالاریا سالانه حدود 50 میلیون نفر را مبتلا میکند و در این میان 500 هزار نفر از مبتلایان بستری میشوند که 2.5 درصد آنها جان خود را از دست میدهند. این معضل به دنبال شیوع بیماریهای ناشی از حشرات، خطرناکتر و مرگبارتر شده و دامنه شیوع آن به قاره آمریکا نیز کشیده شده است. دانشمندان معتقدند گرم شدن زمین نیز شرایط را بیش از پیش بدتر خواهد کرد.
علاوه بر این، با در نظر گرفتن بیماریهای ناشی از تماس با حیوانات به ویژه حیوانات خانگی، بیماری هاری سالانه جان 55 هزار نفر را در سراسر جهان به ویژه در آسیا و آفریقا میگیرد. بسیاری از این مرگ و میرها به دنبال گزیده شدن افراد توسط سگهای خانگی رخ میدهند اگرچه سایر حیوانات وحشی نیز میتوانند ناقل بیماری هاری باشند.
بر اساس یک آمار، تنها در مکزیک و آرژانتین 16 میلیون نفر یا حتی بیشتر به بیماری شاگاس (تریپانوزومیازیس) مبتلا شدهاند که این بیماری کشنده از طریق مدفوع حشرهای خون آشام با نام «تریاتومین» که از خانواده ساسها است منتقل میشود. میکروب این بیماری معمولا از طریق سگها و حتی جوجههایی که در خانه نگهداری میشوند منتقل شده و باعث تماس این حشره با انسانها میشود.
البته برای ابتلا به برخی از این بیماریهای مرگبار لزوما نباید مورد گزش حشرات یا حیوانات قرار بگیرید چرا که به عنوان مثال ویروس کشنده «هانتا» که توسط موشهای سفید منتقل میشود، تنها بر اثر استنشاق گرد و خاکهای ناشی از حرکت موشها انسان را آلوده میکند. علائم ابتلا به این ویروس عبارتند از کماشتهایی، تب، استفراغ و درد عضلانی که اینها تنها علائم مرحله اول این بیماری هستند. بله درست است این فاز اول بیماری است چون درست زمانی که حس کردید رو به بهبود هستید، تازه فاز دوم بیماری شروع شده و شما احساس خشکی گردن، یک تب دوباره، گیجی و ضعف در حرکت خواهید کرد. اکثر افراد از این بیماری بهبود مییابند با این حال حدود یک درصد نیز جان خود را از دست میدهند.
4- ایدز
ویروس HIV که منجر به مرگ میشود از شامپانزهها و سایر میمونسانان نشات گرفته و به نظر میرسد که نخستین مورد از ابتلای انسان به آن به یک قرن پیش باز میگردد. این ویروس سیستم ایمنی بدن را از کار میاندازد و دروازههای بدن را به سوی ابتلا به بیماریهای کشنده و انواع سرطان باز میکند. به عنوان مثال بیماری سل سالانه جان نزدیک به 250 هزار نفر از افراد مبتلا به ایذر را میگیرد.
تا پایان سال 2007 میلادی، برآوردها حاکی از ابتلای 33 میلیون نفر به ویروس HIV بوده است که از این رقم تنها 2.7 میلیون مورد شامل موارد جدید ابتلا در سال 2007 میلادی میشود. از این میان دو میلیون نفر جان خود را از دست دادهاند که 270 هزار مورد از مرگ و میرها را سالانه کودکان تشکیل میدهند. ضمن اینکه دو سوم مبتلایان به ویروس ایذر را ساکنان صحرای آفریقا تشکیل میدهند. محققان اخیرا دریافتهاند که ویروس ایدز از سال 1969 میلادی یعنی بسیار پیشتر از آنچه تصور میشد در ایالات متحده آمریکا وجود داشته است.
5- انگل جنونآور توکسوپلاسما
انگل عجیب «توکسوپلاسماگوندی»، مغز بیش از نیمی از مردم جهان از جمله 50 میلیون نفر را به تنهایی در آمریکا آلوده کرده است. این انگل خطر ابتلا به نوعی اختلال موسوم به «نوروتیسیزم» را افزایش داده و ممکن است سبب بروز شیزوفرنی شود.
میزبانان اصلی این بیماری، گربههای خانگی هستند که در آنها ویروس این بیماری تکثیر مییابد. گربههای ولگرد بیشتر در معرض خطر ابتلا به این ویروس هستند و این بیماری را از طریق مدفوع به انسان منتقل میکنند. این میکروب همچنین در بدن بسیاری دیگر از پستانداران نیز مشاهده میشود.
علایم اولیه ابتلا به این بیماری در انسان مانند علائم آنفلوآنزا است اما این میکروب هرگز در بدن انسان از بین نمیرود. نتایج یک مطالعه نشان میدهد در کشورهایی که میکروب «توکسوپلاسماگوندی» در آنها شایع است، درصد ابتلا به بیماری «نوروتیسیزم» نیز بالا است.
6- بیماری خراش گربه (زخم معده)
منشا این بیماری نوعی باکتری موسوم به «هلیکوباکترپیلوری» است که به بدن ببرها، یوزپلنگها و شیرها سرایت کرده و تا امروز در بدن گربهسانان بزرگ جثه باقی مانده است و اکنون معده انسان میزبان این باکتری شده است.
7- ابولا
عفونت ابولا یک بیماری همهگیر در میان گوریلها و شامپانزههای آفریقای مرکزی است و ممکن است از طریق خوردن حیوانات مبتلا به این بیماری نیز به انسان منتقل شده باشد. این بیماری اکنون به دنبال تماس با خون یا ترشحات بدن فرد ناقل بیماری به سایر افراد منتقل میشود. بیماری ابولا از سال 1970 میلادی تاکنون و طی چند مرحله اپیدمی، چند صد نفر را قربانی کرده است.
علائم دردناک این بیماری شامل بروز ناگهانی تب، ضعف شدید، درد عضلانی، سردرد و گلودرد همراه با استفراغ، اسهال، تحریک پوستی، نارسایی کلیوی و کبدی و در برخی موارد خونریزی داخلی و خارجی هستند. این بیماری بسته به شدت آن در حدود 25 تا 90 درصد از موارد منجر به مرگ میشود.
محققان براین باورند که میکروب بیماری ابولا ممکن است توسط خفاشها حمل شده و ادامه حیات دهد چرا که خفاشها در صورت ابتلا به آن نمیمیرند.
8- فلج اطفال، سیاه زخم
اگر چه مطالعه جانوران میتواند دشوار باشد اما محققان احتمال میدهند شامپانزههای پارک ملی «گابی» در تانزانیا از طریق انسان مبتلا به بیماری فلج اطفال شدهاند. گوریلها و شامپانزههای غرب آفریقا نیز بر اثر شیوع سیاه زخم جان باختند. احتمال اینکه منشاء این بیماری فعالیتهای گلهداری و دامپروری توسط انسانها باشد نیز میرود اما «فابیان لیندرتز»، متخصص بیماریهای واگیردار حیات وحش معتقد است احتمالا این بیماری به دنبال وجود طبیعی ویروس سیاه زخم در جنگلها رخ داده باشد.
9- ویروسهای انسانی قاتل شامپانزهها
فعالیتهای اکوتوریسم شیوع بیماریهای تنفسی را در میان شامپانزههای آفریقایی تشدید میکند. دو ویروس انسانی «سینسیشیال تنفسی» (HRSV) و ویروس «متا پنومو» (HMPV)، نوزادان و کودکان را در کشورهای در حال توسعه از بین میبرند. تقریبا تمام مردم در تماس با این میکروبها هستند اگر چه پادتنهای طبیعی برای مقابله با آنها ساخته شده اما نخستین شواهد علمی تایید شده از انتقال این بیماری از انسان به میمونسانان بزرگ جثه نشان داده است که این ویروس در خلال سالهای 1999 تا 2006 میلادی جمعیت قابل توجهی از شامپانزهها را در غرب آفریقا مبتلا و تلف کرده است.
10- شپش گوریلها
انسانها حدود سه میلیون سال پیش شپش را از گوریلها گرفتند. انسان تنها پستانداری است که به هر دو نوع شپش سر و اندام تولیدمثلی مبتلا میشود در حالی که گوریلها تنها به شپش سر مبتلا میشوند.
دیدن با دو چشم، قضاوت درباره فواصل را امکانپذیر میسازد. به این امر، درک عمیق گفته میشود و به ما کمک میکند تا هنگام راه رفتن به اجسام برخورد نکنیم یا روی لبه اجسام نیفتیم! اما چگونه؟ بین دو چشم، چند سانتیمتر فاصله بوده و هر یک از آنها، دید متفاوتی دارند. مغز با ترکیب این دو تصویر، یک تصویر سه بعدی ایجاد میکند.
دیدن نور
1- اشعه نوری که از اجسام متسع میشود پس از برخورد با شبکیه چشم به پیغام الکتریکی تبدیل میشود.
2- این پیغام به وسیله عصب بینایی انتقال داده میشود
3- دو عصب بینایی چشمها در قسمت مرکزی مغز بهنام کیاسمای بینایی به هم میرسند. نیمی از الیاف هر یک از دو عصب بینایی با هم تقاطع کرده و سپس به مسیر خود ادامه میدهند.
4- پیغامهای عصبی به قشر مخ در نیمکرههای مغز میرسند.
5- سلولهای قسمت پشتی مغز این پیغامها را رمزگشایی کرده و تصویری ایجاد میکنند. به این ترتیب شما قادر به دیدن میشوید.
عضلات چشم
شش عضله چشمی در اطراف کره چشم برای به حرکت درآوردن چشمها با هم کار میکنند. این عضلات به گردش چشم و باقی ماندن آن درون سر کمک میکنند.
چشم میزان نور قابل رؤیت را تنظیم میکند. عضلات عنبیه، به طور خودکار منقبض و شل میشوند و به این ترتیب اندازه مردمک را که مرکز تاریک درون چشم است، تغییر میدهند.
در صورت کم بودن میزان نور، مردمکها بزرگتر میشوند تا ورود نور بیشتر به درون چشم را ممکن کنند. مردمک چشم در نور روشن، کوچک است. در این حالت عضلات درون عنبیه، منقبض هستند.
حجم عظیمی از اطلاعات دنیای اطراف از طریق چشمها جمعآوری میشود. چشمها این اطلاعات را به مغز میفرستد که محل رمزگشایی و پردازش آنهاست. مغز به درک جهانی که چشمها میبینند، کمک میکند.
عدسی
یک ساختار صاف دایرهای شکل و شفاف است که باعث شکسته شدن نور عبوری میشود. این کار به تمرکز نور میانجامد. عدسی مانند پیاز از لایههای مختلف تشکیل شده است. عدسی چشم در طول زمان، بزرگتر میشود.
ملتحمه
ملتحمه، صلبیه (اسکلرا) را میپوشاند، از چشمها محافظت میکند و آنها را مرطوب نگه میدارد.
لایه خارجی
صلبیه (اسکلرا) سفیده چشم است. این لایه محافظ و محکم، باعث مدور ماندن کره چشم میشود.
قرنیه
قسمت شفاف قدامی چشم است که عبور نور از طریق چشم را امکان پذیر میسازد. سطح خمیده این ساختار اشعههای نوری ورودی به چشم را میشکند.
لایه میانی
عنبیه، قسمت رنگی چشم است. رنگدانههای قهوهای تمام عنبیهها مشابه است. چشمهای آبی فاقد رنگدانه هستند. چشمهای قهوهای رنگدانههای بیشتری دارند و چشمهای سبز دارای رنگدانه کمتری هستند.
مردمک، سوراخی در عنبیه است که ورود نور به درون چشم را ممکن میسازد.
جسم مژگانی، یک حلقه عضلانی است که درست در پشت عنبیه قرار دارد. این ساختار دارای فیبرهای نازکی است که به عدسی میچسبد و آن را نگه میدارند و با تغییر شکل عدسی به تمرکز نور کمک میکنند.
مشیمیه، حاوی عروق خونی بسیار است و کار تأمین مواد تغذیهای و ویتامین A برای شبکیه را برعهده دارد. رنگدانههای عمقی این لایه، نور را جذب کرده و از پخش شدن آن در کل کره چشم جلوگیری میکند.
فووآ، نقطهای در شبکیه است که بیشترین تمرکز نور در آنجا صورت میگیرد. در این نقطه تعداد زیادی سلول مخروطی وجود دارد.
دیسک اپتیک محل اتصال و به هم رسیدن تمام اعصابی است که از کل شبکیه میآیند و در اینجا عصب بینایی را تشکیل میدهند. این نقطه همان "نقطه کور" است. در این نقطه هیچگونه سلول مخروطی یا استوانهای وجود ندارد.
اشک که از غده اشکی ترشح میشود کار بیرون راندن گرد و خاک و ذرات خارجی از چشم را برعهده دارد. اشک سطح چشم را شستشو داده و از طریق منافذ از آن خارج میشود. سپس از راه کانالهای کوچکی به کیسه اشکی میریزد. از آنجا از راه کیسه بینی- اشکی عبور کرده و از طریق بینی به بیرون راه مییابد. به همین دلیل هنگام گریه کردن دچار آبریزش از بینی میشوید.
درون چشمها چه خبر است؟
چشمها از ملتحمه، عدسی و سه ساختار لایهای خارجی، میانی و داخلی تشکیل شدهاند.
مایعات محتوی چشم چیست؟
درون چشم از مایع بسیار ویژهای پر شده است. مایع موجود در قسمت پشتی چشم زجاجیه نام دارد که ژله مانند است. این مایع به حفظ ساختار کرهای چشم کمک کرده و عدسی و شبکیه را در جای خود نگه میدارد. قسمت قدامی چشم از مایع آبکی به نام زلالیه پر شده است که کار تأمین مواد تغذیهای برای قرنیه را برعهده دارد.
میلیونها فیبر عصبی از سلولهای گانگلیون در شبکیه به هم متصل شده و تحت عنوان عصب بینایی از چشم خارج میشوند.
شبکیه
سلولهای ویژهای دارد که وجود نور درون چشم را احساس میکنند.
سلولهای استوانهای، سلولهای بلندی هستند که بیشترین حساسیت را نسبت به نور کم دارند و فقط سایههای خاکستری را احساس میکنند. این سلولها، گیرنده نور شبانگاهی هستند. در هر چشم، 125 میلیون سلول استوانهای وجود دارد.
سلولهای مخروطی
گیرنده نور رنگی هستند. سه نوع سلول مخروطی آبی، قرمز و سبز وجود دارد. هریک از سه نوع سلول مخروطی، نور رنگ متفاوتی را تشخیص میدهند. در صورت تحریک ترکیب مختلفی از سلولهای مخروطی، رنگهایی مانند صورتی و بنفش دیده میشوند. در هر چشم، 1 میلیون سلول مخروطی وجود دارد.
بخش پروتئینی مولکولها در سلولهای استوانهای که اپسین نامیده میشوند به ویتامین A متصل شده و آن را خم میکنند. این مولکول پیچخورده جدید منتظر ورود نور به درون چشم باقی میماند.
در صورت برخورد نور با این مولکولهای پیچخورده، آنها منفجر میشوند! ویتامین A از اپسین جدا شده و مجدداً به حالت مستقیم در میآید. به این ترتیب یک سیگنال الکتریکی محدود به مغز میرسد و ویتامین A برای اتصال مجدد با اپسین آماده میشود.
تمرکز نور
1- پرتوهای نور از طریق قرنیه وارد چشم میشود. این کار باعث میشود تا نور کمی شکسته شود.
2- پرتوها از مردمک عبور میکنند.
3- سپس این اشعهها از عدسی میگذرند. سطح خم شده عدسی، نور را بیشتر شکسته و اشعههای آن را به بالا و پایین جابهجا میکند.
4- پرتوهای متمرکز نور از چشم عبور کرده و روی شبکیه مینشینند. سلولهای مخروطی و استوانهای یک سیگنال رمزدار از تصویر اولیه ایجاد میکنند.
5- پیغامهایی که به مغز میرسند به سمت راست و بالا جابهجا میشوند. به همین دلیل هیچکسی سعی نمیکند روی سقف راه برود.
امواج نوری
مواج نوری که دیده میشوند، جزء کوچکی از طیف اشعه الکترومغناطیس هستند (که در ذیل نشان داده شده است). این طیف نه تنها امواج نوری مورد استفاده در بینایی را شامل میشود بلکه اشعه گاما، اشعه ایکس، امواج فرابنفش و مادون قرمز، امواج میکروویو و امواج رادیویی را نیز در بر میگیرد.
نور مرئی یا امواجی که میبینیم به رنگها تفکیک میشوند. رنگ اجسام به دلیل جذب قسمتی از این طیف رنگی قابل رؤیت و بازتاباندن سایر قسمتهای آن است. ما اجسام را به رنگی میبینیم که منعکس میکنند.
دور و نزدیک
برخی از افراد، دیدی عالی داشته و برخی دیگر نیازمند عینک هستند. چرا؟قدرت دید عالی امکان متمرکز ساختن نور حاصل از اجسام دور و نزدیک را فراهم میکند و نور دقیقاً روی شبکیه متمرکز میشود.
چشمهای دوربین قادر به متمرکز ساختن نور حاصل از اجسام نزدیک برروی شبکیه نیستند و نور را در پشت شبکیه متمرکز میکنند.
چشمهای نزدیک بین نمیتوانند نور حاصل از اجسام دور را روی شبکیه متمرکز کنند و نور در جلوی شبکیه جمع میشود.
عینک در واقع عدسی ساخت بشر است و نور را طوری میشکند که باعث انتقال نکته کانونی روی شبکیه شود. این کار به چشمها کمک میکند تا نور را به درستی روی شبکیه متمرکز کنند.
آیا می دانید؟
ضخامت شبکیه در حدود یک برگ کاغذ است.
چشم میتواند 7 تا 10 میلیون رنگ مختلف را ببیند.
کره چشم بخشی از مغز است که بیرون زده است!
چشم، نور رؤیت شده را به الکتریسیته تبدیل میکند. این جریان الکتریکی، پیغامی است که به مغز فرستاده میشود.
پرندگان نسبت به انسانها رنگهای بیشتری را میبینند.
زنبورهای میتوانند چیزهایی را ببینند که برای ما قابل رؤیت نیستند زیرا آنها قادر به دیدن نور فرابنفش و نور پلاریزه هستند که به وسیله چشم انسان قابل دیدن نیست.
مارها میتوانند حرارت را ببینند. این جانوران قادر به دیدن نور مادون قرمز هستند که به صورت گرما احساس میشود.
عقابها میتوانند 6 برابر تیزتر از انسان ببینند.
قورباغهها نسبت به سگها تعداد رنگهای بیشتری را میبینند